فرهنگی

مراسم ازدواج در شهرستان گرمسار

ژیلا مشیری ؛ کارشناس ارشد پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری

از آن جا که همسرگزینی و ازدواج امری مقدس محسوب می شده است، در سراسر ایران همراه با مراسم و آداب و رسوم خاصی بوده که انجام آن امری اجباری محسوب می شده است. در شهرستان گرمسار که در 105 کیلومتری تهران واقع شده است و از شهرستانهای استان سمنان می باشد نیز این مراسم با آیین ها و باورهای خاص خود برگزار می شده، گرچه با گذشت زمان و تغییرات فرهنگی این مراسم نیز شکل سنتی خود را از دست داده است. این مقاله که تحقیقات میدانی آن در سال 1374 انجام شده است، نگاهی کوتاه به مراسمی دارد که در گذشته بسیار رایج بوده و اینک شکلی کاملا مدرن و امروزی به خود گرفته است. این پژوهش شهرها و روستاهای گرمسار را مورد بررسی قرار داده است.

همسر گزینی در گرمسار

 در گذشته ناف بری پسر و دخترهای فامیل ملاک همسرگزینی بود. اما انتخاب اصلی چه درمورد پسر و چه در مورد دختر پدر و مادرخانواده انجام می‌دادند.
خانواده داماد پس از انتخاب دختر یکی از بزرگان فامیل را برای گرفتن اجازه برای خواستگاری به منزل عروس می فرستاد.

خواستگاری در گرمسار

شب خواستگاری پدر، مادر، عمو، دائی و چند نفر از بزرگان به جز پسر به منزل عروس می‌رفتند. پس از گفت و شنودها و تعارفات معمولی خانواده عروس در صورت رضایت برای ازدواج، خانواده داماد را برای شب وعده دعوت می‌کردند.

نامزدی در گرمسار

خانواده داماد در این شب از قبل مقداری شیرینی، چای، میوه و کله قند آماده نگاه می‌داشتند و باز به همراه بزرگان فامیل به منزل عروس می‌رفتنند. خانواده عروس در این شب انتظارات خود را از داماد آینده بدون تعارف بیان می‌کردند و در آخر می گفتند: دخترمان را می‌دهیم به احترام روی فلانی که اغلب ریش سفیدی است که در مجلس از طرف خانواده داماد حضور دارد. این ریش سفید همیشه در قبال این ازدواج خود را مسئول میدانست.
خانواده داماد پس از گرفتن جواب مثبت شیرینی و قندی را که آماده کرده بودند را به منزل عروس می‌آوردند. معمولاکدخدا مراسم قندشکونی را انجام می‌داد؛ بدین ترتیب که کله قند را می‌شکست و سرش را به خانواده داماد داده و بقیه را برای خود بر می‌داشت. در این شب از مهریه، شیربها و خرجیه ( خرج مطبخ) صحبت به میان می‌آمد.
مهریه و شیربها نقدی و یا گوسفند و زمین تعیین می‌شد. خرج مطبخ نیز مقدار خوراکی بود که می‌بایست داماد برای خرج شب عروسی بپردازد. مانند برنج، گوشت، روغن، چای، قند و……. در همین شب مادر داماد پارچه یا انگشتری را به عنوان نشان تقدیم عروس آینده خود می‌کرد.
در روستای چنداب(یکی از روستاهای شهرستان گرمسار) پس از گرفتن جواب مثبت از خانواده عروس، رسم دست بوسی اجرا می‌شد. بدین ترتیب که افراد خانواده داماد دست بزرگان خانواده عروس را می‌بوسیدند.
در ایوانکی،یکی از شهرهای این شهرستان، پس از مراسم خواستگاری مراسم شیرینی خوران در یکی از شب‌ها انجام می‌شد. بدین طریق که عده‌ای از نزدیکان فامیل، منزل داماد می‌آمدند و پس از شادی و جشنی مختصر، دسته جمعی به منزل عروس می‌رفتند. مادر عروس توسط شیرینی و فالوده از میهمانان پذیرایی می‌کرد.
همچنین مقداری از فالوده را برای داماد که در منزل خود مانده بود، می فرستاد.
در مدت نامزدی که مدت آن به عواملی چون فصل کار یا بیکاری و آمادگی خانواده‌ها در برگزاری مراسم و نیز فوت نابهنگام یکی از نزدیکان و… تغییر می‌کرد، داماد حق ملاقات عروس را نداشت.
در چنداب، اگر مخفیانه داماد به ملاقات عروس می‌رفت او را با دعوا از خانه بیرون می‌کردند و یا یک لنگه کفش او را گرو می‌گرفتند.
در این دوران شب‌های چله و اعیاد مهم، داماد مقداری شیرینی، میوه، پارچه، لباس و…….. به منزل عروس می فرستادند.

عقد در گرمسار

مراسم عقد در منزل عروس برگزار می‌شد. در این مراسم فامیل‌های نزدیک حضور داشتند. داخل اتاق عقد به جز برخی از نزدیکان درجه اول کسی را راه نمی‌دادند. چون اعتقاد داشتند، ممکن است غریبه دشمنی کند و با جادو و دعا آنها را از هم جدا کند.
سفره عقد شامل: آئینه، قرآن، شمعدان، آب و نمک بود. عروس و داماد جلوی سفره و روبروی آئینه می‌نشستند. یک پارچه سفید را چند نفر بالای سر عروس و داماد می‌گرفتند و قندی را که از مراسم قندشکونی باقی مانده بود را بالای سرشان می‌سابیدند. عده‌ای نیز با سوزن و نخ روی یک پارچه می‌دوختند و زیر لب می‌گفتند: دوختیم زبان مادر شوهر را، دوختیم زبان پدر شوهر را.
عاقد سه بار از عروس رضایت می‌خواست. دفعه دوم پدر داماد پولی را بعنوان زیر زبونی به عروس می‌داد و دفعه سوم عروس جواب رضایت را می‌داد و بلافاصله قفل بازی را که در دست داشت، می‌بست. این قفل تا شب حجله باز نمی‌شد. همچنین اولین قربانی که جلوی پای عروس و داماد می‌کشتند، چاقو را داخل قلاف می‌بستند و این چاقو نیز تا شب جمعه بعد از عروسی باز نمی‌شد.
در چشمه نادی یکی از روستاها شهرستان گرمسار پس از این که عروس جواب مثبت به عاقد داد مقداری آب از داخل یک تنگ به سر او می‌ریختند.

حنابندان در گرمسار

شب قبل از مراسم عروسی حنابندان می‌گرفتند. در این شب خانواده و فامیل داماد در منزل او و فامیل عروس جداگانه در منزل خود، مجلس شادی و جشن می گرفتند.
حنا در منزل داماد داخل دو عدد ظرف تهیه می‌شد. یک ظرف کمی‌سفت برای قرار دادن شمع داخل حناها و یکی کمی‌رقیق تر برای حنابندان.
در این مراسم یک سکه پول در کف داماد می‌گذاشتند و یک پسر بچه مقداری حنا بر می‌داشت و سه بار کف دست داماد می‌گذاشت ودوباره بر می‌داشت.(به نیت این که فرزند اول آن ها پسر باشد.) سپس فامیل داماد ظروف حنا را بر سر گذاشتهد و هلهله کنان به سوی منزل عروس روانه می‌شدند. نزدیکان عروس با گرفتن پول و هدیه به خانواده داماد اجازه حنابندان به دست عروس را می‌دادند. به دست عروس نیز سکه‌ای گذاشته و پسر بچه‌ای سه بار حنا را برداشته و دوباره بر دست او می‌گذاشت. دختران دم بخت به نیت بخت گشایی از این حنا به دستان خویش می‌بستند.
در روستای چشمه نادی حنا را اول از منزل داماد به منزل عروس برده و یکی از زنان نزدیک به داماد دست و پای عروس را حنا می‌بست. مادر عروس نیز به او جوراب یا دستمال به عنوان هدیه می داد. زمان برگشت به خانه داماد نیز مادر عروس یک دست حنابندان ( تعدادی دستمال سه گوشی است که پس از حنابندان به مچ پا و دست داماد می‌پیچند) به آنها هدیه می‌کرد و تا دست‌های داماد را حنا ببندند.
در شب حنابندان ایوانکی‌ها می‌خواندند: آی حنا حنا حنایه، حنا چه خوش نمایه، دست و پای عروس و بندم تا مادر شوهر بیایه».

دعوت در مراسم ازدواج گرمسار

حمامی‌ها عمل دعوت میهمانان برای عروسی را انجام می‌دادند. حمامی مرد جهت دعوت مردان و حمامی‌زن جهت دعوت زنان از طرف خانواده‌های عروس و داماد به در منازل می‌رفتند. حمامی‌ها دو حبه قند به هر یک از خانه‌ها می‌داد و خبر دعوت را به آنها ابلاغ می کرد. در رامه پائین (یکی از روستاهای شهرستان گرمسار) عده‌ای از نزدیکان عمل دعوت را انجام می‌دادند.

محل عروسی در گرمسار

در شهر گرمسار وروستاهای آن مراسم عروسی در دو محل جداگانه برگزار می‌شد. عروس و خانواده و فامیل او در یک محل و داماد و فامیل او در محل دیگر به برگزاری مراسم می پرداختند. اما در شهر ایوانکی مراسم عروسی در یک محل جشن گرفته می شد.

لباس عروس در گرمسار

 لباس عروس از پارچه‌های گل درشت با زمینه سبز و گلهای قرمز رنگی بود.
شال دور کمر نیز از رنگ قرمز انتخاب می‌شد.. امروزه لباس‌های تور سفید جایگزین لباس سنتی عروس ها شده است. داماد نیز از لباس‌های به رنگ روشن یک دست و یا سورمه‌ای استفاده می کرد.
در طول برگزاری مراسم روحیه تعاون و همکاری بین کوچک و بزرگ وجود داشت و با این نیت که کار خیر است و ثواب دارد بدون هیچگونه چشمداشتی به خوبی همه کارها را انجام می‌دادند.
از جمله می‌توان پخت غذا، نظافت محل عروسی، دوخت لباس عروس، هیزم جمع کنی و ریختن پول وکمک به خرج عروسی و… را نام برد.
در مراسم دوخت لباس عروس عده‌ای به همراه یک نفر خیاط در منزل عروس گرد هم می آمدند و هر کدام از آنها گوشه‌ای از کارهای دوخت لباس را انجام می‌دادند. در مراسم گردآوری هیزم چند نفر از جوانان به همراه اسب، الاغ و یا شتر جهت جمع‌آوری هیزم و خار به بیابان رفته و بار حیوانات را پر می‌کنند. بالای بار دستمالی قرمز قرار می‌دادند. در هنگام بازگشت به روستا عده‌ای از جوانان به وسیله اسب به طرف آنها رفته و به نحوی سعی در برداشتن دستمال داشتند و این همکاری به بازی و تفریح تبدیل می شد.هر که می توانست این دستمال را بردارد، از پدر داماد هدیه می گرفت.

عروسی در گرمسار

ظهر هنگام عده‌ای از جوانان داماد را به حمام می‌برد. سپس یک سلمانی سر و صورت داماد را اصلاح می‌کرد. جلوی داماد یک پارچه سفید می‌انداختند و جعبه‌ای شیرینی قرار می‌دادند. هر یک از افراد فامیل مقداری پول به اسم سرزلفی Sar zolfi داخل دستمال می‌ریخت.
مراسم قباپوشان qabâ pušun نیز پس از حمام و اصلاح انجام می شد. ساقدوش‌های داماد ( دو نفر که یکی متأهل و دیگری مجرد است) او را بالای تختی که از قبل تهیه شده می‌بردند و لباس‌های شب دامادی را که در مجمعه‌ای گذاشته‌ بودند به تن داماد می‌کردند. در این جا نیز عده‌ای به پای داماد پول شواشونه šavâ šona می‌ریزختند.
در ایوانکی داماد را پس از پوشیدن لباس‌ها به تختی می‌نشاندند. مردم مشغول شادی و رقص و پایکوبی می شدند.سپس میهمانان پس از صرف شام به همراه عروس و داماد در حالیکه آینه‌ای جلوی روی عروس گرفته‌اند، عروس و داماد را به حجله می برند.
در گرمسار و روستاهای آن که محل عروسی برای عروس و داماد جدا بود، پس از مراسم صرف شام و مراسم پول اندازون در منزل عروس و داماد، کلیه فامیل به همراه داماد با ساز و دهل و هلهله کنان به منزل عروس می‌رفتند. برادر یا پدر و یا حتی یکی از پسران نزدیک فامیل روغن زرد یا مقداری نان و گوشت را داخل دستمالی به کمر عروس می‌بست. پدر عروس او را دعا می کرد و می گفت:
« نانت داغ و آبت سرد، خدا هفت تا پسر و یک دختر بهت بده ». و عروس به همراه فامیل و آینه در پیش روانه منزل داماد می‌شد. در چشمه نادی مادر عروس مبلغی پول از خانواده داماد بعنوان توکفشی می‌گرفت. نیمی‌را برای خود و بقیه را داخل کفش عروس می‌گذاشت.در بین راه خانواده عروس سعی می کردند به بهانه‌های متفاوت از جمله: عروس پول می‌خواهد و عروس چای می‌خواهد و…….. از خانواده داماد پول در خواست کنند.وقتی به محل حجله گاه می رسیدند، دائی عروس جلوی در را می‌گرفت و از خانواده داماد طلب دایانه Dâyâne می‌کرد، که این رسم ارزش دایی و احترامی که او داشت را نشان می داد.
در نزدیکی حجله گاه، داماد به پشت بام رفته و کله قند، نارنج، انار و یا سیب به داخل جمعیت پرتاب می‌کرد. در ایوانکی داماد در پشت بام آتش روشن می‌کرد تا کانون خانواده گرم بماند.

حجله گاه در گرمسار

داخل اتاق حجله که در منزل داماد بسته می شد، ینگه‌ها دست عروس و داماد را در دست هم می‌گذشتند.
داخل اتاق حجله ی پسر بچه کوچکی را به بغل عروس می‌دهند با این آرزو که فرزند اول عروس و داماد پسر باشد. این رسم در آرادان وجود ندارد.

اعتقادات و باورها در مراسم ازدواج گرمسار

درمناطق بررسی شده مجلس عروسی را بیشتر شبهای عید، پنجشنبه، جمعه برگزار می‌کردند.
گرفتن عروسی در روزهای دوشنبه و چهارشنبه را خوب نمی دانستند.
گرفتن عروسی به هنگام قمر در عقرب کار خوبی نیست.
روز شنبه عروس به خانه نمی‌آوردند و می‌گفتند: شبنه کار و شنبه یار، شنبه عروس به خانه نیار.
مردم مناطق بررسی شده سعی می‌کردند هیچ فرد غریبه‌ای را به اتاق عقد و یا اتاق حجله راه ندهند، چون اغتقاد داشتند، ممکن استاین افراد به وسیله جادو و دعا زندگی زناشویی عروس و داماد را از هم بپاشند.
در هنگام بردن عروس اگر آئینه‌ای که جلوی عروس می‌بردند در راه می شکست می‌گفتند، بدشگون است و صدقه می دادند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا