گردشگری

فرهنگ عروسی در روستای کردخورد

بهمن رحیمی کارشناس ارشد پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری | سهیلا رحیمی پژوهشگر بومی

استان همدان با مساحت 19546 کیلومتر مربع بین ً33 38َ 35 عرض شمالی وً 47 36َ 49 طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. استان همدان در غرب ایران قرارگرفته است. این استان از شمال با استان زنجان، از جنوب با استان لرستان و از شرق با استان اراک و از غرب با استان های کرمانشاه و کردستان همسایه است. استان همدان شامل شهرستان های همدان، بهار، ملایر، تویسرکان، رزن، نهاوند، اسدآباد وکبودرآهنگ می باشد (قراگوزلو، 1388: 22). همدان مرکز استان همدان می باشد که در فاصله 337 کیلومتری غرب تهران و در مسیر جاده اصلی غرب کشور قرار گرفته است. شهر همدان در دامنه شرقی کوهستان الوند قرار گرفته است (گروسین،1383: 9). نام قدیم همدان، هگمتانه بوده است به معنی محل تجمع و از دو واژه “هنگ” به معنی جا و “متا” به معنی تجمع است.
کردخورد kardxurd دهي است از دهستان ترك شهرستان ملاير (لغتنامه دهخدا) و مركز دهستان ترك شرقي، بخش جوكار و در41 كيلومتري شمال شرقی جوكار، شهرستان ملاير، استان همدان مي باشد. کردخورد دهي است با استقرار دشتي، در ﺁب و هواي سرد و معتدل قرار گرفته است. ﺁب وهواي منطقه در زمستان سرد و در تابستان معتدل است.

تاریخچه روستای کردخور

روستای کردخورد

کردخورد که در برخی مدارک و نقشه ها آن را کرت خورت و یا کرت خورد هم ذکر کرده اند ده بسیار بزرگی است به فاصله ی تقریبا 30 کیلومتر از ملایر و 60 کیلومتر از همدان. مرحوم عیسی خان بیگلر بیگی قاجار سه نوبت حاکم ملایر و نهاوند و تویسرکان بوده و چون نوبت چهارم به ملایر عودت داده نمی شود. رعایا به مناسبت مفارقت اربابشان از حکومت. شورش می نمایند و وی به ناچار کردخورد را به مرحوم اسمعیل خان جد اعلای ما بمبلغ سی و شش هزار تومان می فروشد. پس از خرید مرحوم اسمعیل خان قلعه بزرگ 8 برجه ای در آنجا بنا می نماید که فعلا به سه قلعه تقسیم شده است: قلعه عظام الملک. قلعه قوام همایون و قلعه مصطفی خان سرتیپ، در ساختمان این قلعه ها رعایای راه گرد بجرم اینکه اسمعیل خان دو ساله را غرق در رودخانه نموده بودند باید تنبیه شده و نیز عبرت دیگران گردند. بدین ترتیب برای کار آنان همه روزه می بایست دو فرسخ راه بیایند و دو فرسخ راه برگردند و خوراکشان را نیز همراه داشته و کمترین مزدی هم دریافت نکنند. کمی دورتر از این قلعه که شرح آن رفت قلعه ایست که مرحوم حسن آقا جد (پدر بزرگ ) نویسنده بنا نموده که قسمتی از آن شامل قلعه مست علیخان شاملوی غیائی مالک قبلی کردخورد بوده است. این قلعه هم بدو قسمت تقسیم گردیده: قلعه مرحوم مرتضی خان و قلعه مرحوم نجفقلی خان. در قلعه ها سه حمام هست و همچنین یک حمام بزرگ و یک مسجد در میان آبادی که از مستحدثات اسمعیل خان است. در قباله خرید کردخورد که من خود دیده ام نوشته بود اسمعیل خان بوربور، چون معامله بوده و می بایست شهرت حقیقی که ابدیت داشته باشد ذکر شود.

خواستگاری در روستای کردخور

روستای کردخورد

در انتخاب همسر پدر و مادر نقش اساسی در ازدواج فرزندشان داشتند. دختر و پسر در انتخاب همسر خود حق انتخاب نداشتند. مادر پسر دختر را انتخاب می کرد و می دید بعد پسر و خانواده به خواستگاری می رفتند. تو خانواده رسم بود تا دختر بزرگ ازدواج نمی کرد دختر کوچک ازدواج نمی کرد. در مراسم خواستگاری سیاهی می گرفتند باشلوق bâšluq (شیربها)– شیره، روغن، آرد،گوسفند، قند، چای، نبات، آیینه، شمعدان – و کبین cabin (مهریه ) اینها را می نوشتند و توسط یه نفر به خانواده عروس می دادند تا امضاء کنند این سیاهی تا روز عروسی می ماند و اینها را داماد پرداخت می کرد و مراسم عروسی را برگزار می کردند. و یه سری خرید می کردند.

نامزدی در روستای کردخور

یه هفته بعد از خواستگاری خانواده داماد به خانه عروس می رفتند و عروس را روی کرسی می نشاندند و یه روسری یا چادر روی سرش می انداختند و توسط خواهر داماد یا مادر داماد انگشتری را به دست عروس می انداختند که نشانه این بود که عروس را نشان یا نامزد کرده ایم. خانواده داماد کله قند، شیرینی، انگشتر و چادر به خانه عروس می بردند.

عقد در روستای کردخور

چند هفته بعد از نامزدی خانواده داماد یه تاریخی را معین می کردند برای روز عقد ملا یا آخوند را به خانه عروس می آوردند.

نامزدی در روستای کردخور

روستای کردخورد

خانواده داماد یه پولی را به عنوان شیربها که قبلا معین شده بود را چند روز قبل از عروسی به خانواده عروس می دادند. خانواده عروس وسایل ابتدایی زندگی را به دخترشان می دادند.
جهیزیه شامل: دو عدد استکان، دو عدد کاسه، دو عدد قاشق، دو عدد نلبکی، قوری،کتری، سینی، قندان، چراغ زنبوری یا توری (گردسوز )، سماور، یک عدد لحاف و یک عدد تشک، دو عدد متکا (بالش)، و یک عدد فرش دو متری و به جای کمد صندوق چوبی (یخدان) برای گذاشتن لباس می دادند. خانواده عروس برای داماد پیراهن، کت، جوراب پشمی، شال پشمی، دستکش پشمی، جانماز می خریدند. و به خانه داماد می فرستادند.

حنابندان در روستای کردخور

روستای کردخورد

شب حنابندان خانواده داماد حنا درست می کردند و داخل مژمه(سینی) می گذاشتند با ساز و دقل به خانه عروس می رفتند و یکی از طرف داماد مژمه (سینی) حنا را می رقصاند و از عمه عروس تا پول نمی گرفت مژمه را روی زمین نمی گذاشت. بعد از رقصیدن عروس خواهر داماد حنا را به دست و پای عروس می گذاشت. بعد از آن خانواده عروس حنا به خانه داماد می بردند و بعد از رقص و پایکوبی یکی از بستگان عروس به پای و دست داماد حنا می گذاشتند. و شب حنابندان خانواده داماد به فامیل خود و فامیل خانواده عروس شام می دادند.

مبارک باد یا ارتوک بیشمه

روستای کردخورد

یه روز به عروسی مانده خانواده داماد لباس عروسی و شیرینی، کشمش، سنجد و شکلات و قند را داخل مژمه می گذاشتند و به خانه عروس می بردند.

عروسی در روستای کردخور

روستای کردخورد

روز عروسی خانواده داماد به اقوام و فامیل ها ناهار می داد و بعد از ناهار داماد به حمام می رفت و بعد از آن کل ده با ساز و دقل دنبال داماد می رفتند و با آیینه رقصان خواهر داماد و عمه داماد و موقع آوردن داماد به خانه همه می رقصیدند و پول به سر داماد می زدند. و بعد از آن نوبت عروس بود که بروند از حمام به خانه بیاورند. عروس و داماد با دو تا ساقدوش به حمام رفته بود. و چند نفر همان طور با ساز و دقل دنبال عروس می رفتند و آن را به خانه می آوردند.
و بعد از آن به خانه عروس می رفتند خنچه که داخل آن نخود، کشمش، قند،گردو ، بادام، لباس داماد،که شامل حوله،کت، جوراب، شال،کفش، دستمال سه عدد، خنچه ها را با رقص و پای کوبی به خانه داماد می آوردندو داماد را بالای کرسی که داخل حیاط بود می بردند فرش می انداختند و داماد روی کرسی می رفت.
یه نفر از طرف داماد کت و پیراهن و جوراب و شلوار و کفش را با اجازه از بزرگان خانواده داماد به تن داماد می کردند.
بعد از آماده شدن داماد می گفتند نوبت است که بریم عروس را بیاوریم. می رفتند موی عروس را کوتاه می کردند و لباس می پوشاندند. چادر و لکی قرمز به صورتش می انداختند. پدر داماد و پدر عروس از دست عروس می گرفتند داخل خانه نمک و نان می گذاشتند و عروس آنها را بوس می کرد و بعد از چرخیدن دور آن کمر عروس حلوا و نان می بستند و از خانه بعد از خداحافظی به بیرون می بردند و سوار اسب می کردند و یه پسر بچه از طرف خانواده داماد پشت عروس روی اسب سوار می شد و با ساز و دقل به دم در داماد می آوردند.
داماد با دوتا ساقدوش به پشت بام می رفت به عروس می گفتند موقع آمدن به داخل حیاط رو به قبله بایست و به داماد سلام بده و بعد از سلام دادن عروس داماد سیب و انار را پرت می کرد طرف فامیل ها و صبح بعد از عروسی مادر عروس مرغ،کاچی، تخم مرغ، برنج، درست می کرد و به عروس می دادند تا بخورد.
داماد با دوتا ساقدوش در پشت بام با دستمال های پر از سیب و انار برای پرتاب به سمت مهمانان عروسی، در روستای کردخورد

حمام عروسی در روستای کردخور

روستای کردخورد روستای کردخورد

یه نفر از خانواده داماد عروس را به حمام می بردند و به حمام چی به عنوان شیرینی یک عدد کیسه و شیرینی می دادند. دعوت: سه روز بعد از عروسی خانواده عروس خانواده داماد را که اسم این مهمانی مادر زن سلام است برای شام دعوت می کردند. و به داماد و عروس کادو یا پول می دادند. و به ساقدوش جوراب می دادند.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا