تاریخ تنها روایت انسانها نیست، بلکه هر آنچه در گذشته بوده و اینك نیست را نیز شامل میشود. یك گویش میتواند بخشی از تاریخ باشد و به عنوان یك حافظه تاریخی مطرح باشد و یا پوششهایی كه انسانها در گذشته استفاده میكردند. در این بین اما میتوان به فرهنگ و آداب و رسوم نیز اشاره كرد. اگر قصدمان بررسی یك بخشی از تاریخ است باید به آداب و رسومی اشاره كرد كه در گذشته بوده و در حال حاضر وجود ندارد؛ اما نباید از این نكته نیز غافل شد كه بسیاری از آداب و رسوم كه در حال حاضر در بین مردم جاری است، تحت تأثیر آداب و رسوم گذشته است و بهنوعی امروزی شده است. به هر رو بسیاری از آداب و رسوم میتوانند تبدیل به فرهنگ جامعه شوند. به طوری که این تبدیلها باعث تفاوت بین افراد میشود و همین تفاوت فرهنگ است كه اقوام را از هم جدا میكند و هر قومی فرهنگ خاص خود را پیدا میكند. در این مقاله به شرح بعضی از آداب و رسوم در تهران قدیم پرداخته خواهد شد كه در حال حاضر بسیاری از آنها دیگر وجود ندارند و فقط در حافظههایی ماندهاند كه آنها را دیدهاند و با از بین رفتن این افراد این آداب و رسوم به عنوان بخشی از تاریخ در خواهند آمد.
بختگشایی در تهران قدیم
یکی از اعتقادات در رابطه با بختگشایی این بود که وقتی فرد پنبهزنی را به داخل خانه برای کار میآوردند. منتظر میشدند تا پنبهزن به منظور انجام عملی برای مدتی دست از کار بکشد و در این هنگام فوراً دختر دمبخت خانه را دور از چشم پنبهزن آورده و از توی کمان پنبهزنی عبورش میدادند و معتقد بودند که به زودی زه کمان وی پاره خواهد شد و به این ترتیب نیز بخت دخترشان باز میشود. در صورت پاره شدن چله کمان، جا زدن آن کار بسیار مشکلی برای پنبهزنها بود و به همین خاطر پنبهزنها سعی میکردند تا جایی که ممکن است کمانشان را رها نکنند تا دست هیچ دختری به آنها نرسد و باعث پاره شدن زه کمان آنها نشود. برای بختگشایی کار دیگری نیز میکردهاند و آن اینکه هرگاه درون خانه و یا در منزل همسایگان، برای نذر گوسفندی میکشتند. مادری که میخواست هر چه زودتر دخترش به خانه بخت برود، چادر دخترش را به همراه مقداری پول و با یک کله قند به قصاب میداد و از وی میخواست که چادر دخترش را از درون روده گوسفندی عبور دهد و بر این اعتقاد بودند که دختر با سر کردن آن چادر، به زودی بختش باز میشود.
مراسم خواستگاری در تهران قدیم
مراسم خواستگاری در تهران دارای رسم و رسومات خاص خود بوده است آیین ازدواج به این صورت بوده که مادر فردی که تصمیم به ازدواج و همسرگزینی داشته به تنی چند از زنانی که کارشان پرس و جو و یافتن دختر مناسب و مورد نظر است، میسپرد. اگر دختری با شرایط مناسب سراغ دارند به وی معرفی نمایند پس از مدتی یکی از این زنان دختری را انتخاب و به همراه یک یا چند نفر از زنان خانواده داماد سرزده به خانه او میرفتند تا دختر را ببینند. دختر دمبخت و مورد نظر مدتی پس از ورود خواستگاران با کاسهای آب وارد اتاقی که در آنجا خواستگاران نشسته بودند میشد و آب را به آنها تعارف میکرد و کناری مینشست، در این هنگام یکی از زنان خواستگار (که معمولاً مسنتر و باتجربهترین بود) به نزد دختر رفته و چادر یا چارقد او را کنار میزد و دستی به سرش میکشید و موهایش را جابجا میکرد تا مطمئن شود دختر کم مو یا موهایش عاریتی نباشد. بعد از آن به نحوی زیرکانه از دهان، زیر بغل و بدنش، بو میکشید تا مطمئن شود آن دختر بوی بد نمیدهد. پس از طی این تشریفات و مورد پسند واقع شدن دختر، خواستگاران به خانه برگشته و آنچه را دیده و مشاهده کرده بودند با جوانی که قصد ازدواج داشت در میان میگذاشتند در صورت موافقت وی، پدر داماد همراه با چند تن از بزرگان و ریش سفیدان فامیل به خانه دختر رفته و به اصطلاح شیرینی میخوردند.
خرید عروسی در تهران قدیم
پس از خواستگاری و پسند طرفین و انجام مراسم بله برون را هر زمانی که طرفین موافقت کردند و مورد قبول واقع میشد و ایجاد اشکالی نمیکرد. جهت خرید وسایل عروسی وقت تعیین میکردند. وسایلی که معمولاً در این زمان خریده میشد عبارت بود از: پارچه و با لباس دوخته شده، آیینه و شمعدان، وسایل آرایش عروس، لباسهایی برای عروس، کفش و جوراب، لوازم مربوط به سفره عقد و دیگر وسایل اینچنین.
نکته دیگر قابل ذکر آن که برای این خرید یک یا دو نفر از خانواده عروس و داماد انتخاب میشدند که معمولاً نیز در این خرید عروس و داماد شرکت نداشتند (البته این قضیه جنبه همگانی نداشته و گاهی خود عروس و داماد شرکت میکردند) و نمایندگان به سلیقه خود وسایل مورد نیاز را خریداری میکردند. در ضمن این نکته را نیز باید متذکر شد که خرج این دسته خریدها کلاً به عهده داماد بوده است.
- آداب ازدواج در آذرشهر آذربایجان شرقی9 شهریور 1402
- فرهنگ عروسی در روستای کردخورد11 شهریور 1402
جهاز بران در تهران قدیم
چند روز قبل از عروسی و گاهی روز قبل از آن، مراسم جهاز بران صورت میگرفت. برای جهاز بران چند نفر طبقکش به همراه چند قاطر اجیر میشدند تا وسایل جهیزیه عروس را به خانه داماد حمل کنند. علاوه بر طبقکشها، عدهای نقاره زن نیز استخدام میشدند تا در طول راه به هنرنمایی بپردازند. قبل از رسیدن گروه مزبور چند تن جلوتر به خانه داماد میرفتند و قسمتهایی از خانه داماد را که برای عروس در نظر گرفته شده بود، نظافت کرده و به اصطلاح آب و جارو میکردند. هنگامی که جهیزیه در خانه داماد جای میگرفت. فردی از طرف خانواده عروس صورت اسبابی که آورده بودند را نشان داماد میداد و از وی بابت آنها رسیدی دریافت میکرد که به آن سیاهه میگفتند. علاوه بر آن دادن انعام به طبقکشها و نقارهچیها جزو وظایف داماد به حساب میآمد. طبقکشها علاوهبر انعام مزبور اجازه داشتند که نقلها و پارچههای کف طبقها را که برای تزئین تدارک دیده شده بود را برای خود میبردند. وسایل جهیزیه طبق توافقی که قبلاً بین خانوادههای عروس و داماد صورت گرفته بود تهیه میشد. به عنوان مثال گاهی عبارت بود از: دیگ، قابلمه، ملاقه، آبکش، مجمعهای مسی، آفتابه لگن و اسباب دیگری همچون رختخواب، متکا، پشتی، پرده، سماور، بلور و علاوه بر همه اینها، آینه و قرآن جزو اصلی مهمترین وسایل جهیزیه به شمار میرفته است.
حنابندان در تهران قدیم
سه یا چهار روز به عقد مانده حنابندان انجام میگرفت که اولین آرایش عروس را انجام میدادند.
آرایش عروس (بزک عروس ) در تهران قدیم
پس از پایان استحمام عروس را با ساز و دهل به خانه میآوردند و در این هنگام مشاطهای که از قبل فراخوانده شده بود شروع به آرایش عروس میکرد.
آرایشهای گذشتگان در فرهنگهای فارسی تحت عنوان (هر هفت) معرفی شده است و هر هفت یعنی لوازم آرایش زنانه که در قدیم عبارت بود از هفت چیز: سرخاب، سفید آب، حنا، وسمه، سرمه، زرک، غالیه و خال، بنابراین هر هفت کردن به معنی آرایش کردن است و مترادف آن نیز همان اصطلاح هفت قلم آرایش کردن است.
مراسم عقد کنان در تهران قدیم
مراسم عقدکنان را معمولاً در خانه عروس انجام میدادند و برای انجام این امر اتاقی را در نظر میگرفتند که مراسم عقدکنان در آن اجرا میشد. قبل از شروع مراسم چند تن از زنان خوش سلیقه و خوشبخت فامیل، برای تزئین سفره عقد در اتاق مزبور حاضر میشدند و با ظرافت خاصی اسباب سفره را در سر جای خود میچیدند.
اسباب سفره عقد عموماً عبارت بود از: نقل و شیرینی، چند کله قند، چند لاله یا جار، گلابدان، خنچه، اسپند، کاسهای آب که رویش یک برگ سبز باشد و … .
به هنگام عقد عروس را مقابل آیینه و رو به قبله مینشاندند و به هنگامی که عاقد در حال خواندن خطبه عقد بود لازم میدانستند که عروس خانم حتماً در آیینه نگاه کند تا بدین ترتیب بختش همچون آیینه صاف و روشن باشد و همچنین در موقع خواندن خطبه دو زن سپید بخت دو سر پارچهای سفید را گرفته و در بالای سر عروس نگاه میداشتند و زن سپید بخت دیگری به نیت شیرین شدن زندگی عروس بر سر او قند میسایید و در این هنگام فرد دیگری با یک سوزن و نخ هفت رنگ جلو آمده و تعدادی کوک بر پارچه مزبور میزد. به هنگام این کار زیر لب میخواندند: دوختم، دوختم، زبان مادر شوهر، خواهر شوهر، جاری و پدر شوهر را دوختم!
بردن عروس در تهران قدیم
پس از جاری شدن خطبه عقد و مراسم عقد کنان چند ساعتی را به شادمانی سپری میکردند. آنگاه چند نفر از خانه داماد با اسب سفیدی برای بردن عروس میآمدند. عروس را سوار بر اسب کرده و در جلوی آنها عمله جات طرب و پشت سر آنها نیز جاروکشان و سپس اسب عروس حرکت میکرده است. وقتی قافله عروس به خانه داماد میرسید باید داماد به پیشواز عروس میرفت و نارنجی به طرف وی پرتاب میکرد. اگر عروس میتوانست نارنج را در هوا بگیرد نشانه آن بود که عروس بر سر داماد مسلط خواهد شد. هنگامی که میخواستند عروس را به خانه داماد ببرند پسربچه نابالغی را آورده و یک بقچه حاوی نان و پنیر را به وی میدادند و بچه موظف بود که این بقچه را به کمر عروس ببندد و با این نان و پنیر عروس را روانه خانه داماد میکردند. وقتی که عروس میخواست پایش را در آستانه در خانه داماد بگذارد. فندق یا گردویی را زیر پایش قرار میدادند تا به این ترتیب هرگونه طلسمی که برای عروس شده از بین برود در هنگام ورود، عروس زیر لب میگفت یا عزیزالله، به این نیت که عزیز شوهرش بشود و در این موقع داماد باید به بالای سر در خانه برود تا عروس از زیر پاهای او عبور کند تا بدین طریق در زندگی بر سر عروس مسلط باشد در موقع ورود داماد به اتاق عروس نیز، کفشهای عروس را در بالای در قرار میدادند تا بدین ترتیب عروس بر سر داماد مسلط باشد. بعد از اینکه عروس به خانه داماد وارد شد زنهای فامیل میآمدند و شروع به شادمانی میکردند. آنان بر سر عروس و داماد مانند سر عقد نقل و پول میریختند و میگفتند که هرگاه از این نقل دختر دمبختی بخورد به زودی بختش باز میشود.
پاتختی و مادر زن سلام در تهران قدیم
یکی از مجالسی که پس از عروسی به اجرا در میآمد مراسم پاتختی بود که بلافاصله بعد از شب عروسی و در اولین صبح برگزار میشد. در این مراسم عموماً نزدیکان عروس و داماد شرکت داشتند و عدهای مطرب نیز دعوت میشدند تا برای شادمانی مهمانان هنرنمایی و نوازندگی کنند. همچنین در صبح بعد از عروسی، داماد موظف بود که با مادر زن خود ملاقاتی داشته باشد و از او به خاطر دختر پاکی که به او داده تشکر کند.
پاگشا در تهران قدیم
مراسمی بود که چهل روز بعد از عروسی در خانه مادر عروس برپا میشد و در آن عروس و داماد و فامیلهای نزدیک دو طرف شرکت داشتند.